تفاوت اضطراب و ADHD: اشتباهی که می‌تواند هزینه‌بر باشد

در سال‌های اخیر، آگاهی عمومی نسبت به مسائل روان‌شناختی افزایش یافته است؛ به‌ویژه درک بهتر از اختلالاتی مانند بیش‌فعالی/کم‌توجهی (ADHD) و اضطراب. این آگاهی، اگرچه ارزشمند است، اما گاهی به تشخیص‌های سطحی و نادرست منجر می‌شود. شاید شما هم اطرافیانتان را دیده باشید که به محض تجربه مشکلاتی در تمرکز یا احساس بی‌قراری، خود یا دیگران را به داشتن ADHD متهم می‌کنند. اما آیا واقعاً همه ما ADHD داریم؟ یا شاید موضوع چیز دیگری باشد؟

حقیقت این است که بسیاری از این علائم ممکن است به‌جای ADHD، نتیجه‌ی اضطراب‌های مزمن و مدیریت‌نشده باشند؛ اضطراب‌هایی که نه‌تنها فکر و ذهن، بلکه کل زندگی روزمره را مختل می‌کنند. در ایران، شرایط سخت اجتماعی و اقتصادی، فشارهای روانی ناشی از آینده‌ای نامطمئن، و سیاست‌های ناپایدار، اضطراب را به یک پدیده فراگیر تبدیل کرده‌اند. این اضطراب‌ها، اگرچه در ظاهر شبیه علائم ADHD به نظر می‌رسند، اما ریشه‌ها و دلایل متفاوتی دارند.

در این مقاله، قصد داریم به این سوءتفاهم رایج بپردازیم، تفاوت‌های میان ADHD و اضطراب را بررسی کنیم و تأثیر شرایط زیست‌محیطی ایران بر سلامت روان را واکاوی کنیم. هدف ما این است که نه‌تنها درک بهتری از این اختلالات ارائه دهیم، بلکه اهمیت مراجعه به متخصص برای تشخیص درست و درمان مناسب را نیز یادآور شویم.

فهرست مطالب

ADHD: یک اختلال رشدی عصبی

اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی (ADHD) یک وضعیت روان‌شناختی است که بیشتر در کودکی ظاهر می‌شود و معمولاً تا بزرگسالی ادامه دارد. این اختلال شامل سه بُعد اصلی است:

  1. بی‌توجهی: دشواری در تمرکز، اشتباهات بی‌دقت، فراموشی در کارهای روزانه.
  2. بیش‌فعالی: پرتحرکی مفرط، احساس نیاز دائمی به حرکت، دشواری در نشستن آرام.
  3. تکانشگری: انجام اعمال بدون فکر، دشواری در کنترل رفتار و واکنش سریع به محرک‌ها.

این اختلال ناشی از تفاوت‌های عملکردی در سیستم عصبی مغز، به‌ویژه در بخش‌هایی از مغز است که مسئول برنامه‌ریزی، کنترل توجه، و مدیریت انگیزه‌ها هستند (مانند قشر پیش‌پیشانی).

اضطراب: ریشه‌ای در ترس‌های غایی انسان

اضطراب از اینجا آغاز می‌شود که انسان موجودی با توانایی پیش‌بینی آینده است. این ویژگی که ناشی از عملکرد قشر پیش‌پیشانی مغز است (که بر اساس تکامل رشد یافته است) ، انسان را از سایر موجودات متمایز می‌کند. اما این توانایی، بهایی دارد: ما می‌توانیم آینده‌ای پر از ابهام و خطر را تصور کنیم، که اغلب با احساس اضطراب همراه می‌شود.

اضطراب، برخلاف ADHD که یک اختلال رشدی عصبی است، بیشتر به تجربه‌های احساسی مرتبط با پیش‌بینی آینده و ناآگاهی از آن برمی‌گردد. در روان‌شناسی وجودی، اضطراب یکی از بنیادی‌ترین احساسات انسانی است و ارتباط نزدیکی با ترس‌های غایی ما دارد:

  1. ترس از زندگی: دغدغه معنا، مسئولیت‌های سنگین، و مواجهه با چالش‌ها.
  2. ترس از مرگ: پایان‌پذیری زندگی و ناآگاهی از آنچه پس از مرگ رخ می‌دهد.

ریشه‌یابی اضطراب: از کودکی تا بزرگسالی

اضطراب بخشی جدانشدنی از زندگی انسان است و از کودکی در وجود ما شکل می‌گیرد. این اضطراب ریشه در ترس‌های بنیادین انسان دارد: ترس از مرگ و ترس از زندگی. انسان به‌طور طبیعی در طول زندگی خود بین این دو قطب در نوسان است.

اضطراب برای ما یادآور آینده‌ای است که پیش‌بینی‌پذیر نیست؛ آینده‌ای که ممکن است چالش‌برانگیز باشد یا حتی تهدیدکننده. اما جالب اینجاست که همین اضطراب در ذات خود ابزاری است برای رشد و بقا.

در جامعه ایران، مساله‌ای جالب توجه به چشم می‌خورد: بسیاری از افراد، بدون اینکه تشخیصی تخصصی داشته باشند، مدعی‌اند که مبتلا به ADHD هستند. اما اگر کمی عمیق‌تر نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که این ادعاها بیشتر ناشی از اضطراب‌های زندگی هستند که به‌دلیل شرایط سخت اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی به اشتباه تعبیر می‌شوند.

اضطراب در جامعه ایرانی: دفاعی در برابر شرایط سخت

حال بیایید این تصویر را در جامعه ایران تصور کنیم. جامعه‌ای که زندگی در آن به دلیل فشارهای اقتصادی، محدودیت‌های اجتماعی، و مشکلات سیاسی به مراتب دشوارتر است. در چنین شرایطی، اضطراب طبیعی زندگی به اضطرابی مزمن و فراگیر تبدیل می‌شود.

افراد در تلاش برای تطبیق با این شرایط، به حالت دفاعی می‌روند. آنها به‌جای لمس و تجربه این اضطراب، از آن فرار می‌کنند و به دنبال برچسب‌هایی می‌گردند که وضعیتشان را توجیه کند.

ADHD: یک اشتباه جمعی

انسان موجودی اجتماعی است و همواره به دنبال تعلق به گروه است. این نیاز به‌صورت ناخودآگاه ما را وادار می‌کند که با باورهای جمع هماهنگ شویم. در چنین فضایی، کافی است یک نفر در جمع دوستان یا شبکه‌های اجتماعی بگوید: “من ADHD دارم!” و علائمی مثل بی‌قراری یا ناتوانی در تمرکز را به این اختلال نسبت دهد.

بقیه افراد، که خود نیز از اضطراب رنج می‌برند، به‌راحتی این برچسب را می‌پذیرند. چرا؟ چون آنها هم به دنبال توضیحی برای وضعیت خود هستند و این تشخیص به نظر ساده و ملموس می‌آید.

شبکه‌های اجتماعی: منبع اطلاعات یا منبع سردرگمی؟

در ایران، شبکه‌های اجتماعی به بستری تبدیل شده‌اند که افراد در آن به دنبال پاسخ برای مشکلات خود می‌گردند. اما اطلاعاتی که در این فضاها منتشر می‌شود، اغلب ناقص یا نادرست است. ADHD در سال‌های اخیر به یک موضوع پرطرفدار تبدیل شده و حتی گاهی از آن به‌عنوان یک ویژگی جذاب یا متفاوت یاد می‌شود، نه یک اختلال جدی.

افراد، به‌ویژه جوانان، به این باور می‌رسند که داشتن ADHD نشانه‌ای از متفاوت بودن یا حتی جالب بودن است. در نتیجه، بسیاری از آنها بدون مراجعه به متخصص و تنها بر اساس اطلاعات سطحی، این برچسب را به خود می‌زنند.

متاسفانه هم افراد به خودشان این برچسب را می زنند و والدین و جامعه ناآگاه و نبود آموزش های شناختی، این برچسب را طبیعی تر جلوه می دهند. به این صورت گفتن “من ADHD دارم!” بسیار ساده تر می شود.

چرا افراد به ADHD افتخار می‌کنند؟

در فرهنگی که اضطراب به‌عنوان یک احساس طبیعی پذیرفته نشده و ابزارهای لازم برای درک آن فراهم نیست، داشتن یک “اختلال مشخص” مثل ADHD می‌تواند نوعی پناهگاه روانی باشد. این برچسب به فرد اجازه می‌دهد که از مواجهه با اضطراب فرار کند و مسئولیت احساسات خود را بر دوش یک تشخیص بگذارد.

اضطراب: احساسی که باید لمس شود

اما حقیقت این است که اضطراب بخشی طبیعی و ضروری از زندگی است. به‌جای فرار از آن، باید آن را لمس کرد و با آن روبه‌رو شد. اضطراب به ما نشان می‌دهد که در حال تغییر هستیم، رشد می‌کنیم، و با چالش‌های زندگی دست‌وپنجه نرم می‌کنیم.

به جای اینکه به دنبال برچسب‌هایی مثل ADHD باشیم، باید یاد بگیریم که با خودمان صادق باشیم و این احساس را بپذیریم. هیچ‌کس از اضطراب نمرده است؛ لمس آن می‌تواند به ما کمک کند تا عمق خود را بشناسیم و از آن برای رشد و حرکت به جلو استفاده کنیم.

آیا فقط اضطراب عامل اختلالات می شود ؟

باید بگوییم فقط نمی توان اضطراب را عامل تمامی اختلالاتی دانست که تاثیر منفی نسبت به زندگی خودمان را بوجود میاورد. عواملی چون تغییرات هورمونی یا اخلالات هورمونی، روتین تغذیه و خواب، میزان آگاهی و تجربه کردن احساسات دیگر ما همچون خشم و ترس و غم ( که با جمع شدن آن باعث اضطراب بوجود می آورد ) و خیلی موارد دیگر. حتی برای اینکه ما به خودمان بگوییم که یقینا ما ADHD داریم باید آزمایش های متفاوتی بدهیم که با تاییدیه یک دکتر به این شناخت برسیم که ADHD داریم و تلاش کنیم که آن را به نوعی مدیریت کنیم.

پایان‌بندی: پذیرش اضطراب، آغاز خودشناسی

در جهانی که تغییرات سریع و چالش‌های پیش‌بینی‌ناپذیر بخشی از زندگی روزمره شده‌اند، اضطراب چیزی جز همراهی طبیعی انسان در مسیر زندگی نیست. این احساس، هرچند ناخوشایند، می‌تواند ابزاری ارزشمند برای خودشناسی و رشد باشد.

در ایران، به دلیل شرایط اجتماعی و فرهنگی خاص، افراد به جای مواجهه با اضطراب، تمایل دارند آن را پشت برچسب‌هایی مثل ADHD پنهان کنند. این روند نه‌تنها از درک عمیق‌تر از خود جلوگیری می‌کند، بلکه مشکلات روانی را پیچیده‌تر و غیرقابل‌حل جلوه می‌دهد.

برای عبور از این وضعیت، نیاز به تغییر نگاه به اضطراب داریم. به جای فرار از این احساس یا تلاش برای سرکوب آن، باید بیاموزیم که اضطراب را بپذیریم، لمس کنیم و معنای آن را کشف کنیم. این پذیرش، ما را از برچسب‌های اشتباه دور می‌کند و به سمت درک عمیق‌تر از خودمان هدایت می‌کند.

اجازه دهیم اضطراب، به جای دشمن، راهنمای ما در این سفر پیچیده و زیبای انسانی باشد. لمس آن، شاید اولین گام برای بازگشت به خود حقیقی‌مان باشد.

منابع:

یالوم، اروین. روان‌درمانی اگزیستانسیال (Existential Psychotherapy). ترجمه‌های مختلف این اثر در دسترس است و مطالعه آن می‌تواند در درک بهتر موضوع کمک کند. ( این آدم و این کتاب عشق منه 😍 )

• دیگر منابع علمی مرتبط با اضطراب و اختلالات روان‌شناختی.

شما ADHD ندارید شاید اختلال اضطراب یا اختلال هورمونی یا تغذیه و روتین نادرست شما باشد و لطفا خیلی سریع به خودتان برچسبی نزنید که ساده و زیاد می شوید. متعصب نباشید بلکه انعطاف بپذیر باشید و اجازه بدید با آگاهی بیشتر ، بهتر به خودتان کمک کنید.

نقلی از خودم :‌ میرزا

اگر نظری هم داشتید حتما بنویسید 🤗

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *